دل نوشته بسیار زیبا و عاشقانه
تنها یک برگ مانده بود
درخت گفت : منتظرت می مانم…
و برگ گفت : تا بهار خداحافظ …
بهار آمد ولی درخت…
عشقش را در میان انبوهی از برگها گم کرده بود…
جدیدترین دل نوشته های ناب و زیبا
ورق بزن
خاطرات خاک گرفته ات را …
شاید غبارش به سرفه بیندازد احساست را ….
جدیدترین دل نوشته های ناب و زیبا
نیمکت ها
در پاییز
لب به سخن می گشایند …
چقدر پاییز به این نیمکت ها می آید…؟!!!
از تو می گویند
از من
و از سال های رفته …
از یادگاری که من و تو روی آن نوشتیم …
تو نیستی
و من بجای تو مرور می کنم هر پاییز …
جدیدترین دل نوشته های ناب و زیبا
خسته کننده میشه برات همه چیز…
وقتی روحت با جسمت اختلاف سنی داشته باشه…
جدیدترین دل نوشته های ناب و زیبا
می نویسم
و تو نمی خوانی !
مخاطب که تو باشی ،
مدیـونم اگر ننویسم!
جدیدترین دل نوشته های ناب و زیبا
ﻋﺎﺷﻘﻢ …
ﺍﻫﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮐـﻨﺎﺭﯼ ،
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺵ ﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻦِ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻧﻬﺎﺩﯼ ، ﺗﻮ ﮐﺠﺎ ؟ ﮐﻮﭼﻪ ﮐﺠﺎ ؟
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﺑﺎﺯ ﮐﺠﺎ ؟
ﻣﻦ ﮐﺠﺎ ؟ ﻋﺸﻖ ﮐﺠﺎ ؟
ﻃﺎﻗﺖِ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺠﺎ ؟
ﺗﻮ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ، ﻣﻦِ ﺩﻟﺪﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻫﯽ ،
ﺑﻨﺸﺴﺘﯿﻢ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﻣﻦِ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﭼﺎﻫﯽ …
ﮔُﻨﻪ ﺍﺯ ﮐﯿﺴﺖ ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﺑﺎﺯ ؟ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺁﻏﺎﺯ ؟
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﺸﻢِ ﮔﻨﻪ ﮐﺎﺭ ؟ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ؟
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮔُﻨﻪِ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻭ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﭼﺸﻤﺖ ،
ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺟﺎﯼ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻣﻬﺘﺎﺏ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ …
دوستی ها کمرنگ … بی کسی ها پیداست …
جدیدترین دل نوشته های ناب و زیبا
کسانی از زیبایی غروب دم می زنند
که طلوع را به انتظار ننشسته باشند
جدیدترین دل نوشته های ناب و زیبا
:: بازدید از این مطلب : 897
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0